*فانوس ! *
كشتی جنگی مأموریت یافته بود برای آموزش نظامی به مدت چند روز در هوایی طوفانی
مانور بدهد. هوای مهآلود سبب شده بود كه كاركنان كشتی دید كمی داشته باشند. در
نتیجه ناخدا در پل فرماندهی عرشه ایستاده بود تا همه فعالیتها را زیر نظر
داشته باشد.
پاسی از شب نگذشته بود كه دیدهبان روی پی فرمانده گزارش داد: نوری در سمت راست
كشتی به چشم میخورد.
ناخدا فریاد زد: آیا آن نور ثابت است یا به طرف عقب حركت میكند؟
دیدهبان جواب داد: ثابت است؛ و مفهوم این بود كه در مسیری هستیم كه به هم
تصادم خواهیم كرد.
ناخدا به مأمور ارسال علائم گفت: به آن كشتی علامت بده كه رو در روی هم هستیم،
توصیه میكنم 20 درجه تغییر مسیر بدهید.
جواب علامت این بود: شما باید 20 درجه تغییر مسیر بدهید.
ناخدا گفت: علامت بده كه من ناخدا هستم و آنها باید 20 درجه تغییر مسیر بدهند.
پاسخ آمد: بهتر است شما 20 درجه تغییر مسیر بدهید.
در این هنگام كه ناخدا به خشم آمده بود، گفت: علامت بده كه از یك كشتی جنگی
علامت فرستاده میشود 20 درجه تغییر مسیر بدهید.
پاسخ آمد: من فانوس دریایی هستم.
انگاه كشتی تغییر مسیر داد.
شرح حكایت
ارزش های محوری سازمان (core value) فانوس دریاییاند. تكان نمیخورند. نباید و
نمیتوان آنها را شكست. با كوشش برای شكستن آنها،خود را میشكنیم. اما
میتوانیم آنها را بیاموزیم و به كار بندیم. در هرسازمان سرشار از شور و
اشتیاق،رئیس واقعی ارزش ها هستند. ارزش ها رفتار مدیران را هدایت میكنند، نه
اینكه مدیریت، دیگران را هدایت كند. در این جایگاه، مدیر در نقش رهبر عمل خواهد
كرد نه صرفاً یك ناظم. در چنین سازمانی همه طرح ها، تصمیمات و عملیات بر اساس
ارزش ها، تنها یك ابزار مدیریتی نیست بلكه روشی از زندگی كردن است.